مقصود این حقیر به درستی دریافت نشده است؛ پس بار دیگر توضیح میدهم. تدبر، مکانیزم فهم سخن است و این مکانیزم در انسان فطری است و قوانین و قواعد آن به طور خودکار و مبتنی بر مبانی ارتکازی اجرا میشود. نمونه آن، فهمی است که شما از دوران کودکی تا کنون از سخن متکلمان داشتهاید و دارید. متکلمان کلمات را تدبیر میکنند و جمله میسازند و مستمعان تدبیر آنان را دریافته و به عبارتی در جملات ایشان تدبر کرده و مفهوم و مقصود جمله را میفهمند و همین وضعیت در تدبیر جملات و پاراگرافها و... از سوی گویندگان و تدبر در آنها از سوی شنوندگان نیز مشاهده میشود.
گاهی عواملی مانند فاصله زبان و زمان و مکان و... موجب میشود که مکانیزم تدبر در انسان غیر فعال شده و یا دست کم به طور کامل فعال نباشد. اینجاست که انسان سخنی را میشنود و یا آن را میخواند و اراده فهم آن را هم دارد ولی آن را نمیفهمد. فرض هم این است که آن سخن قابل فهم است و فاصلهها موجب نقص یا عدم فهم شده است. در چنین مواردی چه باید کرد؟ تنها را ترجمه است. البته ترجمه تنها تبدیل متن از زبانی به زبان دیگر نیست، بلکه از بین بردن فاصلههای مذکور میان سخن و شنونده یا خواننده آن است. ترجمه همان فرایند خودآگاه شده تدبر است. پس ما برای تدبر در قرآن باید آن ترجمه کنیم و یا از ترجمه قرآن بهره ببریم.