بسم الله الرّحمن الرّحیم

سامانه پرسش و پاسخ - تدبر در قرآن کریم

سلام. خوش آمدید. پیشنهاد می‌شود ابتدا به راهنمای سایت مراجعه کنید.

0 امتیاز
2.0k بازدید
در سایر توسط (584 امتیاز)
نمایش از نو توسط

چرا از رابطۀ جنسی لذت میبریم؟! چرا خوردن و خوابیدن برای ما لذت بخش است؟! چرا از تماشای مناظر زیبای طبیعت لذت میبریم؟! چرا از خوردن شهد شیرین و عسل لذت میبریم؟! ووو....

آیا واقعا رابطۀ جنسی ذاتا لذت بخش و زیباست؟! در واقع رابطۀ جنسی و دیگر مقوله ها هیچ کمالی درخود ندارند که لذت بخش باشند ، بلکه فقط و فقط به دلیل برطرف کردن نیازهای ما انسانها لذت بخش هستند! اگر نیاز به رابطۀ جنسی در ما وجود نداشت، حتی یک لحظه هم حاضر نبودیم به آلت تناسلی جنس مخالف نگاه کنیم چه رسد به انجام رابطه. وقتی که نیاز ما از لذائذ برطرف شد، دیگر توان ادامه نخواهیم داشت!

وقتی به مقدار مشخصی غذا بخوریم، دیگر غذا خوردن بیشتر نه تنها لذت بخش نیست بلکه عذاب آور است ، حتی اگر لذیذترین غذای جهان باشد !!! بعد ار ارضاء جنسي ، تكرار مجدد معني ندارد بلکه زجرآور میشود !! پس از برطرف شدن نیاز جنسی حتی اگر آنجلینا جولی هم به سراغ ما بیاید حتی نگاهش هم نمیکنیم!

چقدر عسل میتوان خورد؟! بالاخره شیرینی آن ، ذائقه را کور میکند !

اگر یک هفته در یک جنگل زیبا زندگی کنیم دیگر زیبایی آن برایمان عادی میشود و تازه به یاد مشکلات زندگی کردن در جنگل میفتیم...!

اینها فقط مثالهای کوتاه و ملموسی بود از لذتها....

هیچ لذتی از این دست لذتها، ذاتا کمال محسوب نمیشوند که همیشه لذت بخش باشند ، ولی محبت کردن ، عشق ورزیدن ، مهربانی کردن ، کمک به هم نوع ، کمک به نیازمند و فقیر ، و حتی تلاش و کوشش ذاتا لذت بخش هستند و هیچوقت انسان از آنها زده نمیشود...!

به نظر من بهشت هیچ زیبایی و کمالی ندارد ! به نظر من بهشت از جهنم هم بدتر است ! جایی که قرار است آنجا مانند گاو تا ابد بخوریم و بخوابیم و با حوریها و غلمانها سکس گروپ کنیم...!! اگر با همین نیازهای بدنی کنونی به بهشت برویم قطعا پس از مدت کوتاهی از بهشت متنفر میشویم ! در نتیجه ، انسانهای بهشتی باید افرادی بینهایت بیشعور ، شهوت‌پرست و مفتخور و تنبل باشند !  بهشتیان باید بقدری نیازمند باشند که تا ابد با برطرف کردن نیازهایشان لذت ببرند !
نیازمندی بی حد و اندازه !

در بهشت فقیر و تهیدست وجود ندارد که به آنها کمک کنیم !  یتیمی وجود ندارد که به او لبخند بزنیم ! بیماری وجود ندارد که برای درمانش شب و روز تلاش لذت بخش انجام دهیم ! کار و تلاش و کوششی وجود ندارد ! همه چیز مهیاست ! هر چه را بخواهی میخوری و هرکه را بخواهی مانند حیوان میدری !!

طی این بیست سال مطالعه و پژوهش و تحقیق ادیان سامی ،  هرچه به دنبال اوصاف بهشت در این ادیان مختلف گشتم چیزی جز کثافتکاری و حقارت و نیاز بی پایان ندیدم !!!

قطعا جهنم بهتر از بهشت است ! حداقل امید رهایی از جهنم ممکن است شیرین باشد ، در بهشت حتی همان امید هم وجود ندارد !!

میگویند در بهشت رضایت خدا و بنده بالاترین لذت است ! از چه چیز خدا راضی خواهیم بود ؟!! رضایت از چه ؟!! رضایت از دائما باکره بودن حوری ها ؟! یا لوند بودن غلمانها ؟! و خدا از چه چیز ما راضی خواهد بود ؟! دائم الخمر بودن ما یا استاد سکس شدنمان با حوریان بیشمار بهشتی...؟؟!!

عده‌ای ماله کش هم میگویند:  اینها اوصاف سطحی بهشت هستند و لذائذ والاتری در بهشت وجود دارد ! چه لذتی میتواند در گشادخانه بهشت باشد؟!!

یک ششم قرآن وصف بهشت و جهنم و معاد است و در این یک ششم چیزی جز عذابهای وحشیانه جهنم و لذتهای احمقانه به چشم نمیخورد...! مگر نه اینکه بقول مسلمانان ، قرآن کامل ترین کتاب و برآورده کننده نیاز تمام بشریت تا ابد است ؟!!! قطعا سکس و خوراک و خواب بهترین عامل محرک برای عربهای وحشی برای جنگ و قتل و جنایت بوده ! (قرآن را بخوانید) همینطور برای قوم بنی اسرائیل در 2000 سال پیش ! و یا مصریان 2800 سال پیش!

 البته امروزه هم مسلمانان زیادی به امید وصال همین حوریان و غلمان ها عملیاتهای شهادت‌طلبانه انجام میدهند ، ولی این وعده های بهشتی قطعا هیچ انسان آزاده و سالمی را علاقه مند به بهشت نمیکند

1 پاسخ

+3 امتیاز
توسط (1.7k امتیاز)
انتخاب‌شده توسط
 
بهترین پاسخ

پاسخ این سؤال را از دو نظرگاه می‌دهم؛ نظرگاهی علمی و نظرگاهی روان‌شناختی:

پاسخ از نظرگاه علمی:

  1. نکتۀ اول: انسان مرکب از جسم و روح است. اگر کسی انسان را جسمِ تنها فرض کند، اشتباه کرده و اگر کسی انسان را روحِ تنها فرض کند، باز هم اشتباه کرده است. ابتدا راجع‌به انسان در همین دنیا صحبت می‌کنم: انسان در همین دنیا با توجه به جسمی که دارد، از لذات جسمی هم برخوردار است؛ مانند لذت خوردن، لذت نوشیدن، لذت رابطه با جنس مخالف و سایر لذاتی که مربوط به جسم انسان است. اصل این لذات بین انسان و حیوان مشترک است؛ البته با درجات مختلف؛ چون خصوص «جسم» در میان انسان و حیوان مشترک است. دسته‌ای لذات روحانی نیز وجود دارد که انسان به اقتضای روح، از آن‌ها برخوردار است؛ مانند لذت کمک به همنوع، لذت ارتباط با خالق، لذت کسب علم، لذت انجام خدمات اجتماعی و... . همۀ این‌ها لذات روحانی است که انسان به اقتضای روح خود از آن‌ها برخوردار است و در این لذات با حیوان اشتراکی ندارد؛ چون حیوان از روح الهی برخوردار نیست و لذا از لذات آن هم بی‌بهره است.
    اگر بخواهیم بین لذات جسمی و لذات روحانی مقایسه‌ای کنیم، قطعاً لذات روحی، رتبه و درجۀ بالاتری دارند؛ اما اگر بخواهیم از این مقایسه نتیجه بگیریم که انسان نیازی به لذات جسمی ندارد یا لذات جسمی بی‌ارزش‌اند و انسان می‌تواند در همین دنیا از لذات جسمی جدا شود و دیگر از آن‌ها استفاده نکند، نتیجه‌گیری غلطی است. اگر به تاریخ بشریت و به همین زندگی اطراف خودمان هم نگاه کنیم، حتی انسان‌های بسیاری که به بالاترین درجات لذات روحانی در این دنیا دست یافته‌اند (مثلاً لذت کمک به همنوع را چشیده‌اند؛ لذت کسب علم را درک کرده‌اند؛ لذت معنویت و ارتباط با خالق را درک کردند؛ لذت مهربانی و چیزهای دیگر را که لذات بسیار مهم و حائز درجات بالایی نیز هست درک کرده‌اند)، از لذات جسمی بی‌نیاز یا نسبت به آن‌ها به‌طور کامل بی‌توجه نشدند. چنین انسان‌هایی باز هم گرسنه می‌شوند و باز هم از غذا خوردن لذت می‌برند؛ باز هم تشنه می‌شوند و باز هم از آب‌نوشیدن یا شربت نوشیدن لذت می‌برند؛ باز هم نیاز جنسی پیدا می‌کنند و از جنس مخالف که در اختیار آن‌ها باشد، لذت می‌برند. بله؛ درجۀ لذات روحی و جسمی با یکدیگر فرق دارد؛ اما این افراد از لذات جسمی و جنسی بی‌بهره نبوده‌اند. این نشان می‌دهد که انسان، تک‌بعدی نیست؛ هم لذات جسمی و هم لذات روحی، هر دو، را با هم دارد. هیچ‌وقت هم برای انسان، هیچ‌کدام از این لذات جایگزین دیگری نیست؛ مثلاً خواندن نماز شب هیچ‌وقت جایگزین غذا خوردن نمی‌شود؛ یا غذا خوردن جایگزین کمک به همنوع نمی‌شود؛ یا کمک به همنوع و خدمات اجتماعی، جایگزین جنس مخالف نمی‌شود؛ یا جنس مخالف جایگزین کسب علم نمی‌شود؛ بلکه هریک در جای خود برای انسان موضوعیت و ارزش دارد و انسان از آن‌ها بهره‌مند ‌است.
    پس در این دنیا این قیاس که «چون لذات روحی وجود دارد، لذات جسمی هیچ و پوچ است و باید کنار گذاشته شود» بسیار قیاس غلطی است.
    حالا به‌سراغ آخرت بیاییم: در آخرت هم وضعیت همین است. انسان، هم جسم دارد و هم روح. به اقتضای روحی که دارد، از لذات روحی برخوردار است و به اقتضای جسمی که دارد، از لذات جسمی برخوردار است. هیچ‌یک جایگزین دیگری نمی‌شود و مانند همین دنیا هرکدام ارزش و جایگاه خود را دارد. قرار نیست اگر در بهشت لذات روحی وجود داشته باشد، خداوند لذات جسمی را از بهشت حذف کند؛ همچنین قرار نیست اگر لذات جسمی وجود داشته باشد، خداوند لذات روحی را حذف کند؛ بلکه هریک در جای خود ارزش دارند.
    خلاصه‌ای از نکتۀ اول این است که در این شبهه، مغالطه‌ای وجود دارد و آن مغالطه بر این پایه است که انسان را تک‌بعدی فرض کرده؛ یا معاد و بهشت را صرفاً روحانی فرض کرده و از معاد و بهشت جسمانی غفلت کرده است.
  2. نکتۀ دوم: ما به‌هرحال در همین دنیا، انسان‌های زیادی را می‌بینیم که در مسیر کسب فیوضات رحمانی، دانش، کمک به همنوع، انجام خدمات اجتماعی، ارتباط با خالق و امثال این‌ها موانعی سر راهشان است. اکثر این موانع هم از جنس مادی است؛ یعنی انسان‌ها به‌خاطر کشش‌های مادی (میل به بیشتر خوردن، بیشتر پوشیدن، بیشتر لذت بردن و...) است که از کسب فیوضات معنوی بازمی‌مانند. به‌اصطلاح علمی‌تر دنیاگرایی، مانع خداگرایی و کسب لذات معنوی عالی‌تر برای انسان است. حال، خداوند می‌خواهد این انسان را راهنمایی کند و بگوید؛ «این دنیا ارزش آن را ندارد که روح خود را فراموش کنی و لذات الهی خود را فراموش کنی؛ نکند خودت را به حرام این دنیا آلوده کنی و از لذات الهیِ بالاتر جا بمانی»؛ به همین خاطر خداوند، بهشت را برای انسان توصیف فرموده تا به او بگوید: «تمام آن لذات مادی که ممکن است در این دنیا مانع از توجهات معنوی تو، خداگرایی تو، کمک تو به همنوع، خدمت تو به یتیم و کسب سایر لذات معنوی شود، بدان که من در بهشت برای تو ذخیره کرده‌ام. تو در این دنیا به لذات مادی محدود به حلال اکتفا کن در عوض، من هم در بهشت دست تو را بازتر می‌گذارم و لذات مادی بسیار عالی‌تر، پایدارتر و کامل‌تری در اختیار تو قرار می‌دهم. پس تو می‌توانی به خودت این وعده را بدهی و خودت را از حرام نگه داری»؛ یعنی توصیف لذات مادی بهشت، در قران کریم به این خاطر نیست که خداوند بیشتر در قرآن به ماده و لذات مادی اصالت داده است و از لذات معنوی چشم‌پوشی شده است؛ بلکه توصیف این لذات برای این است که انسان توجه داشته باشد تمام این امور مادی و لذات مربوط به آن، در بهشت هم وجود دارد؛ آن‌هم عالی‌تر و کامل‌ترش. پس انسان چرا باید به‌خاطر کمی بیشتر خوردن، کمی بیشتر پوشیدن، کمی بیشتر سفر کردن، کمی بیشتر لذت از جنس مخالف بردن، خدا و خداگرایی و وظایف معنوی خود را و آن لذات معنوی خود را قربانی کند؟
  3. نکتۀ سوم: درست است بعضی در متن این شبهه، خواسته‌اند ناجوانمردانه، دفاعِ از لذات معنوی موجود در بهشت را به چالش بکشند و مسخره کنند؛ ولی واقعیتی که بارها در قرآن کریم با بیان‌های مختلفی به آن اشاره شده، این است که بهشت، جایگاهی است برای لذات معنوی بالاتر. درست است که دربارۀ بهشت، باغ و حور و غلمان و شراب بهشتی و عسل و شیر و امثال این‌ها توصیف و بیان شده؛ اما در همان آیات قرآن کریم، از لذت ملاقات با پروردگار صحبت به میان آمده (تَحِيَّتُهُم يَومَ يَلقَونَهُ سَلَامٌ - احزاب: 44)؛ از لذت ابدیت سخن به میان آمده (اَفَمَا نَحنُ بِمَيِّتِينَ - صافات: 58)؛ از لذت شراب طهور که در حقیقت همان چشیدن وصال پروردگار است، صحبت شده (وَسَقَاهُم رَبُّهُم شَرَابًا طَهُورًا - انسان: 21)؛ از لذت رضایتمندی عمیق و باطنی و کامل صحبت به میان آمده (وَرِضوَانٌ مِنَ اللَّهِ اَكبَرُ - توبه: 72) و از لذت نبود زشتی‌ها صحبت به میان آمده است (لا يَسمَعونَ فيهَا لَغوًا اِلّا سَلَامًا - مریم (سلام الله علیها): 62)؛ چرا باید این‌ها را ندیده بگیریم؟

پاسخ از نظرگاه روان‌شناختی:

  1. در متن این سؤال، متأسفانه بسیار با الفاظ زشتی دربارۀ بهشت و جهنم صحبت شده است؛ که این‌ها حکایت می‌کند از نوعی عقده و عقده‌گشایی در کسی که چنین متنی را تنظیم کرده است؛ یعنی او احتمالاً به‌شدت در این دنیا کمبودهایی دارد و به‌نحوی خواسته این کمبودها را در این بیان منعکس کند. اصل کمبود داشتن اشکالی ندارد؛ اما عقده‌گشایی کردن از دین و وحی برای سرپوش یا مرهم گذاشتن بر کمبودهای خود، مسئلۀ جوانمردانه‌ای نیست. فقط می‌خواهم از بعد روان‌شناختی به این نکته توجه بدهم که اگر روزی در این دنیا انسانی را پیدا کردید که بگوید «من چون از لذات معنوی برخوردار هستم، دیگر لذات مادی را کنار می‌گذارم؛ چیزی نمی‌خورم؛ چیزی نمی‌نوشم؛ چیزی نمی‌پوشم؛ نیازی به جنس مخالف ندارم»، آنگاه این‌طور راجع‌به قرآن صحبت کنید و به محضر قرآن و دین و ادیان الهی جسارت داشته باشید! (استفاده از کلمۀ «ادیان الهی» از روی تسامح است؛ چون در حقیقت، «دین»، یک حقیقت واحد بیشتر نیست و آن اسلام است که تمام پیامبران مدافع و مروج آن بوده‌اند).
  2. می‌خواهم به کسی که با این ادبیات صحبت می‌کند، بگویم شما مجبور نیستید به بهشت بیایید. به‌هرحال وقتی در نگاه شما جهنم بهتر از بهشت است، راه جهنم هم باز است و خدا هر دو گزینه را در عالم قرار داده و شما می‌توانید جهنم را انتخاب کنید. وقتی آتش را بهتر از باغ می‌دانید، چرا به بهشت بیایید؟ وقتی «غَسّاق» و چرکابۀ جوشان جهنمیان (لَّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا - نبأ: 24-25) را بهتر از آب طهور و شراب گوارای بهشتی می‌دانید؛ وقتی همبند شدن با شیاطین و انسان‌ها و جنیان پلید را شما لذت‌بخش‌تر از همراه بودن با حوریان و غلمان‌های بهشتی و در کنار انسان‌های بزرگوار زیستن می‌دانید، راه جهنم هم برای شما باز است.
  3. انسان با چنین اعتقادی به بهشت نمی‌رسد جز اینکه توبه کند؛ اما برفرض که شما توبه کردید و به بهشت آمدید، در بهشت استفاده از لذات مادی، اجباری نیست؛ می‌توانید از خدا بخواهید که در بهشت، شما را صرفاً به لذات معنوی مشغول کند و هیچ‌وقت هیچ نوع بهره‌ای از لذات مادی نداشته باشید؛ چه اشکالی دارد؟ فقط سر کلاس درس بروید؛ یا از خدا بخواهید مملکتی از همنوعان شما را در اختیارتان قرار دهد تا به آن‌ها کمک کنید و فقط از لذات معنوی برخوردار باشید. اگر این برای شما کمال محسوب می‌شود، می‌توانید از این کمال در بهشت برخوردار باشید و بگویید «خدایا، حور و غلمان و قصر و باغ و... را نمی‌خواهم؛ مرا به جایی ببر که فقط یتیم و گرفتار و بیچاره باشد تا به آن‌ها کمک کنم؛ کتاب‌هایی باشد که آن‌ها را مطالعه کنم و بس». اگر واقعاً این مطلوب روح شما است، راه این هم باز است.

این پاسخ‌هایی که در دستۀ دوم عرض کردم، بیشتر روان‌شناختی است تا ثابت کند این حرف‌ها فریبی بیش نیست؛ همه بدانند کسانی که این شبهه را تنظیم می‌کنند، اطمینان دارم دنیاطلب‌ترین انسان‌های روزگار هستند. این‌ها کسانی هستند که برای رسیدن به لذت بیشتر، برای رسیدن به یک لقمه بیشتر، برای رسیدن به استفادۀ برتری از جنس مخالف، هر کاری انجام می‌دهند و زیر سؤال بردن قیامت و معاد و بهشت و جهنم و... همه برای این است که سرپوشی بر این دنیاطلبی افسارگسیختۀ خود بگذارند. هرگاه انسان عارف واصلی این سخنان را گفت، از او می‌پذیریم! اما پس چرا شما و بیشتر مردم دنیا این‌قدر برای رسیدن به لذات بیشتر مادی ظلم می‌کنید؟! پس این‌همه ظلم و جنایت که در دنیا برای یک وجب زمین بیشتر، یک لقمه نان بیشتر، یک جرعه آب گواراتر، برخورداری بیشتر از هوای پاکیزه و بهره‌مندی از جنس مخالف انجام می‌شود، برای چیست؟ انسان‌ها سر چه چیز در دنیا در حال جنگ با یکدیگر هستند؟ چرا بر این واقعیت که انسان یک موجود مرکب است سرپوش بگذاریم و چرا بخواهیم قرآن کریم را با این توصیفات زیبایی که از معاد و بهشت و توصیفات واقع‌بینانه‌ای که از جهنم کرده زیر سؤال ببریم؟ به خودمان فکر کنیم؛ به درون خودمان بیندیشیم؛ به عاقبت خودمان نظر کنیم. چرا انسان بخواهد صرفاً با یک سری کلمات به‌ظاهر زیبا، دیگران را از راه حقیقی و راه وصال و نجات منصرف و منحرف کند؟

بنابراین کسانی را که چنین شبهه‌هایی را در دنیا پخش می‌کنند، به تجدیدنظر دربارۀ این نگاه دعوت می‌کنم و دعوت می‌کنم به رعایت انصاف در تحلیل قرآن کریم و در تحلیل دین و در تحلیل بهشت و جهنمی که دین توصیف کرده است.
امیدوارم پاسخ من به درد شما خورده باشد.

سامانه پرسش و پاسخ
به سامانه پرسش و پاسخ تدبر در قرآن کریم خوش آمدید.
این سامانه محلی است برای مطرح کردن پرسش‌های مخاطبان تدبر در قرآن کریم اعم از تدبرآموزان، مربیان و مدرسان تدبر و سایر علاقه‌مندان به مباحث دینی.
پاسخ‌ها توسط حجت الاسلام علی صبوحی طسوجی ارائه می‌شود.

دسته‌بندی‌ها

677 سؤال

669 پاسخ

207 دیدگاه

2.2k کاربر

...