در پاسخ به سؤال شما لازم میدانم ابتدا نکاتی را مطرح کنم. مسئلۀ تغییر سیاق در قرآن کریم، دو گونه است:
- عمومی؛ آن است که در همۀ سورههای قرآن کریم (غیر از سورههای آخر که بسیار کوتاهاند و به اندازۀ یک پاراگراف هستند) پاراگرافبندی وجود دارد؛ یعنی مثلاً آیۀ 1 تا 4 دربارۀ یک مبحث است؛ آیۀ 5 تا 10 دربارۀ مبحث دیگر؛ آیۀ 11 تا 17 مبحث دیگر و به همین ترتیب تا آخر سوره. این پاراگرافبندیها که در هر سورهای وجود دارد، یعنی اشاره به موضوعات و مباحث مختلف با هدفی واحد؛ زیرا خداوند میخواهد مسئلهای را برای انسان حل کند و حل آن مسئله مستلزم پرداختن به چندین مبحث است؛ لذا خداوند به همۀ آن مباحث میپردازد تا آن مسئلۀ واحد را برای انسان یا جامعۀ انسانی حل کند. این مسئله اگر ساده باشد، با دو یا سه پاراگراف حل میشود و اگر پیچیده باشد، بعضاً دهها و صدها پاراگراف مطلب را خداوند میآورد تا مسئله را برای انسان یا جامعۀ انسانی روشن کند.
- موارد خاص؛ مانند آیۀ ولایت یا آیۀ تطهیر. این موارد خاص که گفته میشود به قبل و بعد از آن ارتباطی ندارد، بحث خاص و پیچیدهای دارد؛ که به برخی از آن اشاره میکنم و بیش از این، شاید مستلزم گفتگوی بیشتری باشد.
- به این نوع جملات و آیات که به نظر میرسد به قبل و بعد از خود ارتباطی ندارند، «معترضه» گفته میشود. یعنی از نظر موضوعی و مفهومی با قبل و بعد از خود ارتباطی ندارند و گویی در اینجا جاسازی شدهاند (اعتراض یعنی جاسازی). در عین حال که به قبل و بعد از خود ارتباطی ندارند، از لحاظ غرضی و هدایتی، کاملاً به قبل و بعد از خود مربوطاند. مانند سخنرانی که در میان سخن خود میگوید: «بگذارید پرانتزی باز کنم و مطلبی را در اینجا به شما بگویم و بعد صحبتم را ادامه دهم»؛ یعنی در این نقطه لازم میبیند که مطلبی را مورد تأکید قرار دهد. این تأکید کردن بر آن مطلب در آن نقطه، به معنی از دست رفتن رشتۀ سخن نیست؛ بلکه گوینده، آن زمان را وقت مناسب بازگو کردن آن سخن دانسته است؛ هرچند ظاهراً به موضوع سخن او ارتباطی ندارد؛ اما با توجه به هدفی که از آن سخن دارد، این مطلب کاملاً با سخن او مرتبط است و باید آن را در همانجا بیان کند. بنابراین آیات ولایت و تطهیر میتواند از نوع معترضه باشد.
- این مطلب که «این آیات در اینجا گذاشته شده تا از تحریف مصون بماند» دیدگاه برخی افراد است (بهعنوانمثال اینجا)؛ اما دیدگاه، دقیق به نظر نمیرسد و من با این دیدگاه موافق نیستم؛ زیرا مانند این است که بگوییم: «خداوند، خود، قرآن را تحریف کرده است تا تحریف نشود»! بالأخره این آیه، هدفی داشته است. اگر جابجا کردن آن، موجب شود که مردم به اشتباه بیفتند، تحریف اتفاق افتاده است. در این صورت دیگر چه معنایی دارد که بگوییم: «خداوند آیه را جابجا کرده است تا تحریف نشود»؟ و تحریف نشدن دیگر چه ارزشی خواهد داشت؟ لذا این دیدگاه، دیدگاهی دقیق به نظر نمیرسد. عدهای چون نتوانستهاند وجه معترضه بودن این آیات را در آن جایگاه بفهمند، یه این دیدگاه پناه بردهاند و سعی کردهاند آن را به این صورت توجیه کنند.
- اگر کسی در سورۀ احزاب -که شامل آیۀ تطهیر است- یا سورۀ مائده -که آیۀ ولایت و آیۀ اکمال را در خود جای داده است- تدبر کرده باشد (الحمد لله بنده توفیق داشتم و این کار را انجام دادهام) پی میبرد که این آیات، کاملاً با هدف سوره و هدف سیاق مشتمل بر این آیات همخوانی دارند. البته این مبحث، مبحث مفصلی است. ما در سورۀ احزاب -که تدریس آن به پایان رسیده است و در سایت ما قرار دارد- آیۀ تطهیر را توضیح دادهایم. سورۀ مبارک مائده را هنوز تدریس نکردهام؛ اما الحمدلله کار مطالعاتی آن تمام شده و برای بنده جایگاه آیات ولایت و اکمال در این سوره روشن است.
ان شاء الله که موفق و مؤید باشید و خداوند شما را یاری کند.