سلام
در سورۀ نصر، موضوع استغفار رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم که پیش آمده است. آنچه در میان مردم پذیرفته شده است، این است که «استغفار و دعای اهلبیت علیهمالسلام صرفاً برای آموزش به ما است؛ زیرا ایشان معصوماند و استغفار برایشان معنی ندارد»؛ درحالیکه جامعۀ علمی ممکن است به این پاسخ اکتفا نکند و پاسخ بهتری را که در کتاب نیز آمده است، میپسندد؛ و آن اینکه این استغفارها «دفعی» (دفع گناه پیشِ رو) است و نه «رفعی» (رفع گناه انجامشده)؛ یعنی اهلبیت علیهمالسلام گناهی ندارند؛ اما برای اینکه مرتکب گناه نشوند، استغفار میکنند.
به نظر من -و بر اساس همان آموزههایی که در کلاس داشتیم- در سورۀ نصر، مرتبۀ بالاتری از استغفار مطرح است؛ یعنی استغفاری در مرتبۀ خود پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم؛ یعنی استغفار ایشان موجب رشد است و در مقابل مقام پروردگار، همیشه این استغفار معنی دارد؛ زیرا فضای سوره این است که «فتح و نصر را به خدا نسبت بده؛ او را از هرگونه عیب و نقصی تسبیح کن؛ او را حمد و ثنا کن و هر عیب و نقصی هست، به خودت نسبت بده و از خداوند بخواه که این عیب و نقص را بپوشاند». این عیب و نقص، عیب و نقصی در مرتبۀ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است و میتواند مثلاً در مرتبۀ امام خمینی رحمةاللهعلیه یا سایر افرادی مثل ما نیز وجود داشته باشد و نیازی نیست که ما آن مفاهیم رفع و دفع را مطرح کنیم.
بنده خاطرم هست که در بحثهای شهید مطهری ما هفت نوع پاسخ را برای مسئلۀ استغفار اهلبیت علیهمالسلام احصا میکردیم؛ اما شاید بهترین پاسخ، همین حالت اخیر است