اولاً اولین مصراع این شعر، غلط است؛ چون هیچکدام از ما ملک نبودهایم؛ بلکه آدم بودهایم و فردوس برین جایمان بود.
ثانیاً در اینکه «آدم علیهالسلام ما را به این دیر خرابآباد آورد» مسألهای وجود دارد: بعد از اینکه آدم علیهالسلام و جناب حواء علیهاالسلام دست به درخت زدند، «بَدَت لَهُمَا سَوآتُهُمَا»؛ تازه جنسیتشان آشکار شد و تا قبل از آن جنسیتشان مشخص نبود. کسی هم که جنسیتش معلوم نبوده، بچهدار هم نمیشده. لذا اگر بخواهیم اینطور نگاه کنیم که ما با تخلف آدم علیهالسلام به اینجا آمدهایم، اصلاً باید بگوییم که اگر آنها دست به درخت نمیزدند، اصلاً جنسیتشان معلوم نمیشد و اصلاً فرزندانی نمیداشتند، چه رسد به اینکه آن فرزندان در این دنیا به وجود بیایند!
اما نکته اینجاست: ما نگاهمان نگاه دیگری است؛ ما میگوییم آدم علیهالسلام از اول از زمین خلق شده است، بهشت او هم بهشت زمینی بوده است. بهشتی که قرار است یک روز وارد آن شویم، بهشتی است که از زمین آغاز میشود و دامنکشان به آسمانها میرود، آیاتش را از قرآن خواندیم. این زمین ماهیت جنتی داشت، این ماهیت جنتی زمین با تخلف آدم علیهالسلام در کام کشیده شد و به برهوتی که باید در آن کار کنی و زحمت بکشی بدل شد. سؤال: اگر تخلف نمیکرد چه؟ آیا برای همیشه در جنت میماند؟ یا ممکن بود با یک تدبیر دیگری -نه به شکل اخراجگونه؛ بلکه محترمانه- باز زمین ماهیتی اینگونه پیدا کند، سَوئات آدم علیهالسلام و جناب حواء علیهاالسلام آشکار شود، نظام خلقت شکل بگیرد و...؟ من میگویم اگر آدم علیهالسلام تخلف نمیکرد، باز هم همۀ این اتفاقات میافتاد. دلیلم این است که نمیتوانیم بپذیریم که این سلسلۀ عظیم انسانها که انبیاء علیهمالسلام، اشرف مخلوقات صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و انوار پنجتن آل عبا علیهمالسلام در این سلسلۀ عظیم هستند و اینهمه کتابهای آسمانی و... همه بهخاطر یک تخلف شکل بگیرد! نمیتوانیم بپذیریم که جادۀ سرراست عالم این بود که آدم علیهالسلام و جناب حواء علیهاالسلام تا ابد با خوشی و خرّمی در بهشت زندگی کنند! این نگاهی قابلقبول و منطقی نیست. جادۀ اصلی عالم همین بود که الآن اتفاق افتاده، منتهی آدم علیهالسلام عجله کرد و در ابتدا یک دستانداز درست شد؛ یعنی قرار بود آدم علیهالسلام در بهشت سکنی گزیند، سپس اسماء را بهتدریج تعلیم بگیرد، رشد بیابد، وقتی به رشد رسید، خداوند او را به بلوغ برساند و در زمین بهعنوان خلیفه ساکن کند و ماهیت ابتلایی زمین را به او بنمایاند، اما او مقداری عجله کرد و زودتر به درخت خلافت و ولایت دست دراز کرد و خدا او را بیرون کرد؛ گویی خدا او را ازنظر خودش دور کرد. سپس او شروع به توبه کرد و آن دستانداز جبران شد. بهخاطر همین است که توبۀ آدم علیهالسلام پذیرفته شد، اما آن بهشت دوباره ایجاد نشد.