این که شجرهی ممنوعه، شجرهی ولایت باشد، با توجه به تدبر در آیات، نمیتوان بهوضوح ادعا کرد؛ بلکه با توجه به مباحث تفسیری است که میشود به این مطلب اشاره کرد. در قرآن کریم «شجرهی طیبه» در مقابل «شجرهی خبیثه» معرفی شده. شجره خبیثه را تطبیق دادهاند بر سلسلهی پادشاهان اموی و شجرهی طیبه تطبیق داده میشود بر سلسلهی جلیلهی امامان علیهمالسلام و انبیاء علیهمالسلام. حال اگر بخواهیم شجرهی ممنوعهی حضرت آدم علیهالسلام را تطبیق دهیم، چه بسا همان شجرهی طیبه باشد که حضرت آدم علیه السلام از آن منع شد. منع به این معنا که خودش اجازه نداشت به سمت آن دست دراز کند؛ بلکه باید منتظر میماند تا خدای بزرگ او را به مقام و منصب نبوت برساند، نه اینکه خودش به سمت آن دست ببرد. ولی وقتی او عجبله کرد، هبوط کرد و بعد از توبه و قبول توبه، خداوند او را به مقام نبوت منصوب رد.
البته این مطالب در حد فرضیه است و برای اثبات آن به عنوان نظریه، احتیاج به دلایل بییشتری وجود دارد که در مجالهای وسیعتر، ان شاء الله به آن اشاره خواهد شد.