دو پاسخ به نظر میرسد:
- هیچ بعدی ندارد که قومی انذار نشده باشند؛ یعنی در قرآن کریم مطلبی دال بر اینکه الا و لابد هر قومی باید انذار شده باشند، حداقل بنده سراغ ندارم. بله؛ خداوند فرموده که برای امتها حتماً مُنذِر (انذاردهنده) میفرستد، اما «امة» غیر از «قوم» و وسیعتر از آن است؛ یا فرموده است ما تا منذر نفرستیم و تا حجت را تمام نکنیم، عذاب نمیفرستیم، اما من ندیدم تعبیری که خداوند بفرماید هیچ قومی پیدا نمیشود که منذر برای آنها فرستاده نشده باشد.
- شاید مراد از «ما انذر» این باشد که «انذار را نپذیرفتند»؛ همانطور که در خود سورۀ یس میفرماید «إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ؛ فقط کسانی را انذار میدهی که از ذکر تبعت میکنند وَخَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ؛ و از خدای رحمان در غیب -یا بهواسطۀ ایمان به غیب- خشیت دارند» این نشان میدهد که انذار دادن گاهی به معنای «انذار مؤثر» است؛ یعنی انذاری که اثر گذاشته باشد. پس «ما انذرو» میتواند معنایش این باشد که انذار را نپذیرفتند و اثر انذار را قبول نکردند.
اینکه فرمودید «بارها در قرآن در مورد پدران اهالی مکه صحبت شده و گفته شده که عبرت بگیرید» خوب است به آیات مربوط به آن اشاره کنید؛ چون بنده حداقل در این باره چیزی ندیدهام. این هم که «اگر اجداد مکیان این قبیل تذکرات را دریافت نکرده باشند، شاید بشود گفت که اهالی مکه حق داشتند بگویند: ما سمعنا بهذا فی آبائنا الاولین» بله؛ این حرف مکیان درست است؛ اما آیا این دلیل میشود که انسان از حق گریزان باشد؟ آیا اگر حق به گوش پدران نرسیده باشد یا پدران تابع حقی نشده باشند، فرزندان هم نباید دیگر از حق تبعیت کنند؟
به نظرم با توضیحاتی که دادم، پاسخ این سؤال مشخص شد.