سلام بر شما
تشخیص رابطۀ علت و معلولی بین فقرات مختلف یک سوره، همیشه مستلزم وجود ادات لفظی نیست؛ مثلاً در سورۀ توحید آمده است: قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلد ولم یولد، ولم یکن له کفواً احد. این فقرات هیچیک بهوسیلۀ فاء یا اداتی که ترتّب ایجاد کند، به یکدیگر عطف نشدهاند.؛ اما رابطۀ علت و معلولی دارند: احدیت، اصل مطلب است؛ صمدیت را از آن برداشت میکنیم؛ از صمدیت نیز میتوان به «لم یلد ولم یولد» رسید. پس بینشان رابطۀ طولی برقرار است؛ هرچند در لفظ، در عرض یکدیگر قرار گرفتهاند.
در این آیات ابتدای سورۀ شرح نیز همینطور است؛ رفع ذکر، در معنا، علت اصلی است و لزومی ندارد در لفظ نیز همین وضعیت را داشته باشد. خداوند سه لطف انجام داده است:
- شرح صدر؛
- وضع وزر؛
- رفع ذکر.
اینها هر یک لطفی مستقل است؛ اما لطف «رفع ذکر» است که «وضع وزر» را به وجود آورده و لطف «وضع وزر»، لطف «شرح صدر» را به وجود آورده است. این رابطۀ طولی، رابطۀ در معنا است و لزومی ندارد در الفاظ نیز وجود داشته باشد.