سلام علیکم
اینکه لازمه جاودانگی قرآن این است که مخاطب آن انسان بما هو انسان باشد قابل انکار نیست. از طرفی امام صادق علیهالسلام فرمود: «اگر آیه ای درباره مردی نازل شده باشد و آن مرد بمیرد،آن آیه نیز خواهد مرد!!» وجه جمع آنکه قرآن جامعه عصر نزول را بهانه ای قرار داده تا با بشریت سخن بگوید و به فرموده حضرت صادق علیه السلام:القران نزل فی اقوام و هی تجری فی الناس الی یوم القیامه. وجه صحیح آن است که پس از تحلیل آیات در فضای نزول ،غرض تنزیلی را کشف کنیم(غرضی که ناظر به مخاطبان عصر نزول است) و در مرحله ی بعد میتوان با ابزارهای تعمیم دهنده (از جمله الغای خصوصیت) آن غرض تنزیلی را توسعه داده ،به غرض تطبیقی تبدیل کرد(غرضی که بر هر جامعه ای تطبیق بپذیرد).
1-استاد بزرگوار چرا در روش تدبری شما توجه به اسباب نزول جایگاه خاصی ندارد؟ (شاید هم دارد و من اطلاعی ندارم) البته ممکن است بفرمایید که قرآن نور است ،تبیان است و در نتیجه ابهامی در آن نیست و فهم ظاهر آن در گرو فهم چیز دیگری نیست .(آن طور که من از کتاب آشنایی با دانش تدبر در قرآن کریم و مقدمه تفسیر تسنیم فهمیدم). خب اگر این را هم بپذیریم (و درست هم است) اما باز هم ما میتوانیم از چیزهای فرآوران دیگری برای فهم غرض هر سوره بهره بگیریم و راه رسیدن به غرض را هموارتر کنیم. اگر ما به فرهنگ آن موقع،به زمان و مکان نزول ،به روند تغییر و تحول جامعه ،به سبب نزول سوره و آیات،و حتی اگر به روایات فضیلت و خواص سور و نام سوره ها توجه کنیم ما را در رسیدن به غرض سوره خیلی کمک میکنند.(ضمنا در برخی موارد سبب نزول ،خود به معنای علت نزول است و مستقیماً غرض سوره را مشخص میکند.) ممکن است باز بفرمایید در روایات اسباب نزول و فضیلت و...اطلاعات جعلی گاه وجود دارد که چالش آفرین است. اما این چالش در تمامی عرصه های تفسیر پژوهی وارد است و راه کار های برون رفت از چنین مشکلاتی در مورد کشف غرض سوره نیز کاربرد دارد ؛از جمله اعتبارسنجی سندی ،اعتبار سنجی محتوایی و...
2-استاد در نوشتن این سوال از کتاب «سیمای منسجم سوره های قرآن»نوشته حامد معرفت که نظریه غرض محوری در انسجام سوره های قرآن را بررسی کرده ،کمک گرفته ام . در بخشی از کتاب مذکور آمده:
«تقریبا هیچ یک از قضایای قرآن قضایای حقیقی نیستند بلکه همگی شخصی و ناظر به یک واقعیت خارجی می باشند به عبارت دیگر تمام سوره های قرآن با سیاق موقعیت (سیاق شامل ظروف و محیط و کلیه عناصر مرتبط با متن می باشد که خارج از متن قراردارد.)گره خورده اند و آیات قرآن مشخصاً برای حل مشکلات پیش آمده در جامعه عصر نزول نازل شده اند؛هرچند ضمن حل ای مشکل راه حل مشکلات انسان ها را تا پایان تاریخ آموخته است...فهم غرض تطبیقی متوقف بر فهم غرض تنزیلی است.»
نظر شما درباره این بیان چیست؟
البته استاد من هم یکی از راه کارهای اعتبارسنجی منابع تفسیری(به ویژه روایات و الأخص روایات سبب نزول و فضیلت که عموما از ضعف سندی برخورد دارند. )هماهنگی محتوای آن منبع با غرض سوره میدانم. اما استاد مثلا اگر ما بدانیم سوره قلم بعد از علق نازل شده و در ابتدای کار و در مکه نازل شده این خیلی در برداشت ما از سوره نقش ایفا میکند و نادیده گرفتن آن، چه بسا ما را دچار برداشت هایی نادرست کند و یا در رسیدن به غرض سوره ما را اذیت کند.
از طولانی شدن این سوال عذر خواهی میکنم.