نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که احراز شرایط ولیفقیه یا رهبری یک جامعه از عهدۀ یک فرد خارج است و بر عهدۀ مجلس خبرگان رهبر است که آنها باید جمیع شرایط را در نظر بگیرند و با توجه به شرایط اجتماعی، محدودیتها و نیز موانع موجود در راه تحقق عدالت و آرمانهای اسلام و انقلاب، تشخیص دهند که فردی مناسب رهبری یا ادامۀ رهبری هست یا نیست. در حال حاضر شرایط ظاهری این را نشان می دهد که مجلس خبرگان رهبری بر این باور هستند که این شرایط به شکل کامل دربارۀ رهبر معظم انقلاب وجود دارد و ما نیز البته همین باور را داریم.
اما لازمۀ این باور این نیست که فکر کنیم در جامعۀ ما بیعدالتی وجود ندارد. امروز در جامعۀ ما مواردی از بی عدالتی به چشم میخورد که جامعه باید بهسوی برطرف کردن آن حرکت کند؛ زیرساختهای آن را تأمین کند و ضوابط و شرایط آن را طراحی کند و بتواند خود را به نقطهای برساند که عدالت، بیشتر و بیشتر در جامعه اجرا شود.
برای حرکت به این سو هم:
- اولاً نیاز به روحیۀ جهاد و مبارزه با دشمن داریم. دشمن همواره در تلاش است که امید را در میان ما از بین ببرد و زیرساختهای تأمین عدالت را در جامعه ما هدف قرار دهد؛ با تحریم، جنگ، تهدید و امثال اینها؛ لذا باید در مقابل دشمن روحیۀ جهاد و مبارزه را داشته باشیم تا بتوانیم به سمت عدالت حرکت کنیم.
- ثانیاً نیاز داریم به روحیۀ یکدستی و اتحاد در مناسبات داخلی اجتماع خود در جهت ساختن جامعهای پر از عدالت؛ چه در انتخاباتمان و انتخاب افرادی که دارای صلاحیت برای مسئولیتهای مختلف باشند چه در انجام وظیفهمان در نقطهای که مشغول ایفای نقش هستیم.
اینکه مقولۀ عدالت را صرفاً به یک تریبون متصل کنیم و گمان کنیم که فقط در آن تریبون باید راجع به عدالت و بود و نبود آن صحبت شود، به نظر میرسد خلاف واقعیتهای جامعۀ ما و تصور خامی باشد که هیچ وقت نتوان به آن دست یافت. باید واقعبینانه زیرساختها و موانع عدالت را در جامعه شناسایی کنیم و به نوبۀ خود ایفای نقش کنیم. صد البته در آنجا که نیاز به نصیحت و دلسوزی و حتی بیان نظرات و پیشنهادها نسبت به ولیامر مسلمین باشد، باید پیشگام باشیم و این کار را نیز انجام دهیم.