بسم الله الرحمن الرحیم
استاد ارجمند جناب آقای علی صبوحی عزیز،
با سلام و احترام،
شاید همهی ما از وضعیت اسفبار جامعهی امروزی و نمای آن که شاید بتوان گفت 180 درجه با مفاهیم ناب اسلام و شیعه تفاوت دارد، آگاه هستیم. در چنین شرایطی چگونه میتوان افراد جامعه و به خصوص جوانان را که وضعیت فعلی خود را ناشی از دخالت اسلام در حکومتداری و نظام دینی خود میدانند به دینداری ترغیب نمود و از همه مهمتر آن دستهی دیندار را از بلای لغزش نجات داد؟ کافی است نگاه کنیم که:
1. در دههی اخیر به طور متوسط تقریبا سالانه صفر درصد رشد اقتصادی داشتهایم.
2. مردم تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی قرار گرفتهاند، تورمهای عجیب و غریبی را مشاهده میکنیم و مردم آرزوی زندگی در سالیان قبل را میکنند. (مگر در حدیث امام علی (ع) نداریم آن گاه که فقر از دری وارد شود، دین و ایمان خارج میشود؟) به یاد دارم که در جلسات تدبر میفرمودید گویی گرسنه خوابیدن عدهای از فقرا برایمان در مملکت اسلامی عادی تلقی میشود.
3. با نگاه به کشورهای اسلامی همسایه و همجوار خود نظیر قطر، امارات، عربستان و ... پیشرفتهایی را در طول سالیان اخیر مشاهده میکنیم که شاید این کشورها در سالیان پیش بیابانی بیش نبودهاند.
4. در امر ترویج دین به نظر با شکست مواجه شدهایم. جوانانی که دیگر نه تنها به ارزشهای دینی، بلکه ارزشهای فرهنگی و اجتماعی پایبند نیستند. متأسفانه روز به روز وضعیت عفاف و حجاب جامعه نامطلوبتر از سالیان گذشته میشود.
5. در بخش خودکفایی در تولید بیشتر حرفهای شعارگونه زدهایم. بارزترین تولید ما، خودرویی است که سالانه هزاران مرگ و میر به دلیل بیکیفیتی و با قیمتهای سرسامآور به مردم عرضه میشود.
6. در امر حفظ محیط زیست با شکستهای عجیب و غریبی مواجه شدهایم. جنگلهای بلوط زاگرس، زایندهرود اصفهان، دریاچهی ارومیه، فرونشست، خشکی تالابها، آلودگیهای هوای همیشگی و ... عملاً کشور را به ویرانه تبدیل نموده است.
7. هر چه پیش رفتهایم فاصلهی مردم از حاکمان خود بیشتر شده است و اگر با خود صادق باشیم، زمانی که در کوچه و بازار با مردم هم صحبت میشویم، میزان نفرت و انزجار مردم را احساس میکنیم.
8. از نظر شاخصهای رفاه کشورها در جهان و تولید ناخالص داخلی، جزء پایینترین کشورها هستیم.
9. مسئولانی داریم که از استقامت مردم در برابر مشکلات صحبت میکنند، اما به نظر و با توجه به خریدها و پوششهایشان گویی در رفاه و آسایش کامل به سر میبرند.
10. نسلی پرورش دادهایم که در اکثرشان هیچ عرق ملی به کشور وجود ندارد و نرخ مهاجرت بالایی را مشاهده میکنیم.
اگر با خودمان صادق باشیم، دلایل فوق، دلایل محکمی برای کسی است که دچار دینزدگی و لغزش شود. سؤال حقیر این است که به تعبیر شما همهی موارد فوق ناشی از ابتلا و آزمایش الهی است. آیا حقیقتاً عالمان حوزه از وضعیت فعلی که سرشار از ناعدالتیها، فسادها و طلم است، رضایت دارند؟ آیا همهی این موارد و دیگر موارد مشابه را امتحان الهی میدانند؟ اگر ناراضی هستند، پس چرا سکوت کردهاند؟ اگر وضعیت فعلی، نمود اسلام و حکومت اسلامی نیست بر چه استدلالی از آیات قرآن کریم سکوت را بر خود جایز میدانند؟ آیا وقت آن نشده است که به جای آن که نقش دشمن را پررنگ کنیم، سوزنی بر خود بزنیم و در رویکرد و نظرات خود تجدید نظر کنیم؟ امروزه مردم میگویند در شرق مسلمان دیدیم، اسلام ندیدیم؛ در غرب اسلام دیدیم، مسلمان ندیدیم. مگر غیر آن است که به تعبیر حضرت علی (ع) مردم به رنگ حاکمان خود در میآیند؟ تا کجا و بر چه استدلالی علمای حوزه و پرچمداران اسلام سکوت خواهند کرد؟
آیا ما شامل این نیستیم که فرمود: وَالَّذینَ هاجَرُوا فِی الله مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّءَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَهً؛ آنها که مورد ستم واقع شدند، و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختیار کردند، جایگاه پاکیزهای در دنیا به آنها خواهیم داد.
اکثر جمعیت امروز خود را نسل سوخته معرفی میکند و این همه مصیبت را به دلیل اشتباه نسلهای پیشین و تاوان اشتباه آنان میداند. در چنین شرایطی برای ترغیب دینداری باید چه کرد؟ چگونه از لغزش دینداران در برابر این همه واقعیت جلوگیری نمود؟ به هر حال نمیتوانیم چشم خود را بر حقایق ببندیم و آن را نادیده بگیریم.
با تشکر و آرزوی تندرستی