یک توبه به معنی «خدایا اشتباه کردم» است؛ که گفتیم این توبه را علیالقاعده هم آدم علیهالسلام باید انجام بدهد و هم حوا علیهاالسلام؛ و خدا هم مثلاً در پاسخ بفرماید: «اشکالی ندارد؛ دیگر از این اشتباهات نکنید»؛ اما یک توبه هم هست که با تلقی همراه شده: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ»(بقره/37). اگر این تلقی و این توبه را همین بدانیم که آدم علیهالسلام از خدا یاد گرفت که چطور باید بگوید «اَستَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ» و وقتی این را گفت، خدا هم توبۀ او را قبول کرد، در این صورت این توبه که اختصاصی به آدم نداشت! چرا باید خدا میفرمود: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ»؟ باید میفرمود: «آدم و حوا یاد گرفتند که چطور باید توبه کنند و من هم توبۀ آنها را پذیرفتم»؛ پس مشخص است چیزی فراتر از این است؛ و «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ» یک رشد است؛ رشد شخصیتی است و آن روی سکۀ تعلیم است؛ این همان تعلّم است؛ تعلّم اسماء است، قد کشیدن روح آدم علیهالسلام است، بزرگ شدن روح او است؛ و این ویژۀ آدم علیهالسلام است. دیگر اینجا حضرت حوا علیهاالسلام در این تلقی، با ایشان مشارکت ندارد، هرچند در اصل توبه، حضرت حوا علیهاالسلام هم توبه کرده باشد.