بسم الله الرّحمن الرّحیم

سامانه پرسش و پاسخ - تدبر در قرآن کریم

سلام. خوش آمدید. پیشنهاد می‌شود ابتدا به راهنمای سایت مراجعه کنید.

0 امتیاز
172 بازدید
در سوره بقره (فسطاط) توسط (25 امتیاز)

در قرآن کریم، با دو دسته آیات مواجه می‌شویم:

  • از طرفی آیاتی با این مضمون می‌بینیم که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فقط وظیفۀ تبلیغ دارند؛ همچون «لیس علیک هداهم (بقره: 272)؛ هدايت آنان بر عهده تو نيست» یا «وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ (آل‌عمران: 20)؛ اگر روى برتافتند، فقط رساندن پيام بر عهده توست» یا «فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (تغابن: 12)؛ بر پيامبر ما فقط پيام‌رسانىِ آشكار است»؛
  • از طرفی با آیاتی مواجه می‌شویم مبنی بر جاری کردن حد افراد گناهکار؛ مانند «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا (مائده: 38)؛ و مرد و زن دزد را دستشان را ببريد» یا «الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ (نور: 2)؛ به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد»؛ و فهم این آیات در کنار اینکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم جز تبلیغ، وظیفه‌ای نداشته باشند، نیازمند توضیح است.

لذا سؤال بنده این است:

  1. این دو دسته آیات چگونه با یکدیگر قابل جمع است؟ آیا پیامبر علاوه بر تبلیغ، وظیفه‌ای دارند؟
  2. آیات دستۀ اول خطاب به شخص پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم است و آیات دستۀ دوم خطاب به جمع است. با توجه این نکته، آیا وظیفه‌ای بر عهدۀ امت گذاشته شده است؟
  3. بر این اساس؛ یعنی مثلاً برای جاری کردن حدود، آیا در طول تاریخ، مؤمنان همواره موظف‌ بوده‌اند برای تشکیل حکومت اسلام تلاش کنند؟

1 پاسخ

+1 امتیاز
توسط (1.7k امتیاز)
انتخاب‌شده توسط
 
بهترین پاسخ

آیاتی که خطاب به پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم، ایشان را فقط مکلف به ابلاغ و تبلیغ و امثال این‌ها فرموده و خطاب به ایشان گفته شده که تو بیش از ابلاغ یا تبلیغ، مسئولیت دیگری نداری، این‌ها همه در حوزۀ هدایت کردن است؛ یعنی خدا می‌خواهد بگوید در امر هدایت کردن، مسألۀ اختیار انسان‌ها لحاظ شده و تبلیغ تو هیچ‌وقت نمی‌تواند مردم را به هدایت مجبور کند؛ یعنی نمی‌تواند به‌نحوی باشد که هیچ‌کس نخواهد از دعوت و هدایت تو سر باز بزند. اصلاً فلسفۀ رسالت در شرایطی که اختیار برای انسان‌ها وجود دارد، معنا پیدا می‌کند؛ بنابراین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم نباید توقع داشته باشد که مردم الا و لابد سخن ایشان را بپذیرند. این یک حوزه است.

حوزۀ دیگر که حوزۀ تشکیل حکومت و اجرای احکام الهی است، تابع چهارچوب‌ها، اصولف ضوابط و قوانین خودش است؛ هم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم در آن نقش دارد و هم مردم. در اینجا بحث قبولاندن هدایت به مردم نیست؛ بلکه بحث جریان حکم الله در متن جامعه است که باید طبق اصول و ضوابط خودش در چهارچوب حکومت اسلامی اتفاق بیفتد. لذا اصلاً حوزۀ حکومت، حوزۀ قبول هدایت و تبلیغ و این مسائل نیست.

به نظرم اگر این دو حوزه به‌خوبی از یکدیگر تفکیک شود، دیگر بین این آیات، منافاتی به نظر نخواهد رسید؛ بخشی از آیات می‌خواهد از توقع قبول کردن هدایت از جانب همۀ مردم را از پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم سلب کند و بگوید چنین توقعی نباید داشته باشی، بخشی از آیات هم می‌خواهد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم را مکلف به اجرای احکام الهی در جامعۀ اسلامی کند.

سؤالات مشابه

سامانه پرسش و پاسخ
به سامانه پرسش و پاسخ تدبر در قرآن کریم خوش آمدید.
این سامانه محلی است برای مطرح کردن پرسش‌های مخاطبان تدبر در قرآن کریم اعم از تدبرآموزان، مربیان و مدرسان تدبر و سایر علاقه‌مندان به مباحث دینی.
پاسخ‌ها توسط حجت الاسلام علی صبوحی طسوجی ارائه می‌شود.

دسته‌بندی‌ها

678 سؤال

670 پاسخ

208 دیدگاه

2.2k کاربر

...