اولین مطلبی که باید عرض کنم، این است که به هر حال شب در اطراف کرۀ زمین حالت ثابتی دارد و روز است که در گردش است؛ یعنی روز است که به خاطر خورشید ایجاد میشود و سپس با رفتن خورشید، دوباره به همان حالت ثابت -که شب است- برمیگردیم. اصطلاحاً شب، عدم وجود روز و خورشید است. بنابراین یک شب در اطراف کرۀ زمین 24 ساعت است که روز در آن شب 24 ساعتی در حال گردش است. لذا هربخشی از کرۀ زمین، بخشی از آن شب 24 ساعتی را درک میکنند و بخشی از آن را چون خورشید در آن منطقه میتابد، درک نمیکنند. بنابراین شب قدر هم یک 24 ساعت در اطراف کرۀ زمین است که هرکس بخشی از آن را به عنوان شب قدر درک میکند.
اما دربارۀ مناطقی که خورشید غروب نمیکند و بهطور کلی از صفحۀ آسمان محو نمیشود و اصطلاحاً شش ماه سراسر روز است؛ ، بالأخره در این مناطق خورشید اوج و فرودی دارد و فرود آن به منزلۀ شروع شب محسوب میشود؛ هرچند که در آن شب هنوز خورشید در کرانۀ آسمان دیده میشود. بله؛ ابن با شب مصطلح مناطق میانی زمین یکسان نیست و از نظر مصداق متفاوت است؛ چون هنوز خورشید وجود دارد. اما خورشید غروب خود را انجام داده و در نقطۀ افول خود قرار گرفته است.
این چیزی است که بنده در مورد مناطق قطبی زمین میفهمم. اگر نکتۀ بیشتر و بهتری به ذهن دوستان میرسد، خوشحال میشوم که استفاده کنم.