1- اینکه بگوییم آیۀ 16 سرآغاز سیاق جدید است، احتیاج به دلیل دارد. اینکه بخواهیم مثلاً دلیل را «اسقیناهم» که متکلم مع الغیر شده است، قرار دهیم، میبینیم که بله؛ این متکلم مع الغیر در آیۀ 16 و آیۀ 17 وجود دارد؛ اما دیگر در آیات 18 و 19 نیست. در آیۀ 18 خداوند نفرموده «و اَنّ المساجد لنا» یا «فلا تدعوا معنا» و در آیۀ 19 نفرموده «لما قام عبدنا یدعونا»؛ بلکه در این دو آیه خداوند، حالت غایب دارد: «اَنّ المساجدَ لله»، «فلا تدعوا مع الله»، «لما قام عبدالله یدعوه». بنابراین شاید در آیۀ 16 و 17 میتوانستیم بگوییم سخن، سخن خدا است؛ امّا در 18 و 19 همان روال سخن جنیان ادامه پیدا کرده. بهخاطر اینکه ضمایر و کلمات مربوط به «الله» به همان حالت غایبانه که در کلام جنیان بوده، آمده است. پس آیۀ 16 را نمیتوانیم سرآغاز سیاق در نظر بگیریم. علاوه بر اینکه بالأخره مفهوم این آیه میتواند در ادامۀ سخن جنیان باشد و برای اینکه بگوییم ادامۀ سخن جنیان نیست، احتیاج به دلیل داریم.
2- اگر «هُم» در «اَنَّهُم» به جنیانی که بر رهقشان افزوده شده، برگردانده شود، معنا چنین خواهد بود: «جنیان گمراه گمان کردند، چنانکه شما گمان کردید». در این صورت منظور از «شما» چه کسی خواهد بود؟ جنیان دارند خطاب به جنیان صحبت میکنند؛ آیا میشود در این حال بگویند «جنیان گمراه گمان کردند چنانکه شما جنیان گمان کردید»؟ این جملات با یکدیگر متناسب نیستند. لذا باید بگوییم «انسانهایی که به جنیان پناه میآوردند، گمانشان -همانطور که گمان شما این است- این بود که خدا هرگز کسی را مبعوث نخواهد کرد».