اینکه پیامبران علیهم السلام به قومشان بگویند «خدا را عبادت کنید»، منافاتی با این ندارد که هدف، برپایی قسط و عدل باشد؛ زیرا قسط و عدل محقق نخواهد شد مگر با توحید. اگر توحید در جامعه حاکم نشود، قسط و عدلی هم حاکم نخواهد شد. در حقیقت بیعدالتی و ظلم، حاصل شرک و فسق است. تا مردم خدا را عبادت نکنند و موحد نباشند و دست از فسق برندارند، بیعدالتی و ظلم برچیده نخواهد شد.
اینکه ما گفتیم هدف از ارسال رسل، برپایی قسط و عدل است، این متن صریح آیۀ 25 سورۀ حدید است که خدا میفرماید: «لَقَد أَرسَلنَا رُسُلَنَا بِالبَيِّنَاتِ وَ أَنزَلنَا مَعَهُمُ الكِتَابَ وَ المِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالقِسط وَ أَنزَلنَا الحَدِيدَ فِيهِ بَأسٌ شَدِيد». اصلاً هدف از ارسال رسل و انزال کتب برپایی قسط و عدل است. پس اینکه انبیاء میگویند خدا را عبادت کنید، در حقیقت برای مقدمهچینی و بسترسازی قسط و عدل است.
در مورد اینکه فرمودید «در قرآن هیچ پیامبری به قومش نمی گوید عداات بورزید»؛ خود قرآن کریم از زبان پیامبر فرموده: «اعدِلُوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى (مائده: 8)؛ عدالت بورزید، این به تقوا نزدیکتر است». سراسر قرآن کتاب عدالت است. قرآن «میزان» است؛ میزان یعنی وسیلهی سنجش عدالت؛ یعنی هرکس و هرچیز به حق خودش برسد. این معنی میزان است. «وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ المِيزَانَ، أَلَّا تَطغَوا فىِ المِيزَانِ، وَ أَقِيمُوا الوَزنَ بِالقِسطِ وَ لَا تخُسِرُوا المِيزَانَ» (الرحمن: 7 تا 9)؛ خداوند میگوید من آسمان را برافراشتم و «میزان» را نهادم؛ که شما دربارۀ میزان، راه نادرست را پیش نگیرید؛ نه کم بگذارید و نه زیادهروی کنید؛ بلکه طبق میزان حرکت کنید؛ و این یعنی عدالت.
اینکه فرمودید «این ادعا احتیاج به تبیین بیشتری دارد و شاید تدبر موضوعی»؛ انشاءالله در بحثهای آینده تبیین بیشتر هم خواهد شد.
اما در مورد اینکه فرمودید «استاد در جلسات پیش فرمودند که در اسلام برخلاف لیبرالیسم، نمیشود جامعه بهصورت سیستمی اصلاح شود و باید تقوا باشد. حال آنکه در این جلسه سیستم اجتماع را زیر سؤال بردند؛ که برای بنده، تناقض ایجاد شد»؛ اینکه گفتیم اسلام نمیشود جامعه را سیستمی اداره کند؛ منظور این نیست که این کار نیاز به سیستم سالم ندارد؛ منظور این است که سیستم سالم، کافی نیست؛ یعنی در اسلام، علاوه بر اینکه ساختار باید صحیح باشد، تقوا هم نیاز است. اگر مردم، باتقوا نباشند، صِرف یک ساختار سالم، کفایت نمیکند. اگر ساختار سالم نداشته باشیم، شما هرقدر هم تقوای فردی داشته باشید، نمیتوانید نتیجه بگیرید. پس عرض بنده به شکل کامل، این میشود: هم ساختار سالم لازم است و هم تقوا.