نوع توصیفی که شما از بحث مقام سخن ارائه کردید، به نظرم اگر دقیقتر آدرس میدادید، بهتر میشد در بارۀ آن قضاوت کرد که آیا آن توصیف ما در کلاس، درست بوده یا غلط بوده است.
اصلاً دعا در مقام انشاء و طلب است و در مقام اِخبار نیست تا کسی بگوید دروغ است یا راست است. مثلاً من در دعا بهعنوان طلب کردن رحمت پروردگار، میگویم «خدایا، یعنی واقعاً میخواهی مرا به جهنم ببری؟ باورم نمیشود! میشود مرا به جهنم نبری؟ میشود مرا به بهشت ببری؟» اگر به دعاها نگاه کنید، دائماً در آنها یک رفت و آمدی وجود دارد؛ دعاکننده در فرازهایی اظهار نگرانی جدی از عذاب میکند و سپس اظهار امیدواری جدی به کسب رحمت خدا میکند؛ و بدین شکل، حرکتی روحی ایجاد میکند تا انسان به طلب و توبه و پشیمانی از خطا برسد و آن ارتباطش با خداوند برقرار شود و آن توبۀ حقیقی در قلبش رقم بخورد. فلسفۀ دعا این است. دعا در مقام طلب است و این فرق میکند با اینکه ما بخواهیم به عنوان خبر بگوییم که «خدا انسانها را به جهنم نمیبرد؛ چون رحیم است». این جمله تفاوت دارد با اینکه بگوییم «خدایا، من باورم نمیشود که تو مرا خلق کرده باشی و این همه به من لطف کرده باشی؛ اما سرانجام بخواهی مرا به جهنم ببری. کمکم کن از این تباهی و غفلت و گناهان نجات پیدا کنم». این دو مقام با یکدیگر کاملاً متفاوت است. اما نمیتوانیم این بحث را تسری بدهیم به مثلاً اشعار غلوآمیز در هیئات و امثال آن. اشعار غلوآمیز که در مقام طلب یا انشاء نیست و در مقام خبر است؛ مثلاً کسی را که خدا نیست، تا مقام خدایی بالا میبرد و دربارۀ او غلو انجام میدهد. اگر چنین چیزی اتفاق میافتد، این را نمیشود با مقام، توجیه کرد؛ زیرا دارد از چیزی «خبر» میدهد.
حوزۀ توحید و شرک، حوزهای است که باید دربارۀ آن حداکثر احتیاط را به خرج داد و نباید با هیچ توضیح و توجیهی به سادگی از آن مرز دقیق توحید، اجازۀ تخلف به خود داد.