بسم الله الرّحمن الرّحیم

سامانه پرسش و پاسخ - تدبر در قرآن کریم

سلام. خوش آمدید. پیشنهاد می‌شود ابتدا به راهنمای سایت مراجعه کنید.

0 امتیاز
276 بازدید
در سایر توسط (40 امتیاز)

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر صبوحی طسوجی، با سلام و احترام، ضمن عرض تشکر از بیانات و فرمایشات جنابعالی، از آن‌جایی که جنابعالی پاسخ‌های دقیق و منطقی به سوالات پرسیده شده داشتید، با دو سوال جدی روبه‌رو شدم. امیدوارم بنده‌ی حقیر را راهنمایی فرمایید و افکار بنده را با پاسخ‌های معقول و منطقی در این زمینه آزاد سازید.

  1. مدتی است که از گوشه و کنار می‌شنوم که می‌گویند در هیچ از آیات قرآن ذکر نشده است که سگ نجاست دارد و تنها در روایات ذکر شده است که سگ نجاست دارد. حتی آنان به قرآن کریم استدلال می‌کنند که در سوره‌ی کهف و ماجرای اصحاب کهف سگ بسیار از جایگاه ویژه و والایی برخوردار است. با توجه به عدم آگاهی کافی بنده در آیات قران، اگر مقدور است لطفا نظر خود و قرآن کریم را در رابطه با نجاست سگ بیان کنید؟ چه مقدار می‌توان به صحت روایات نسبت داده شده به نجاست سگ اطمینان داشت؟
  2. مدتی پیش یکی از روحانیون بزرگوار جملاتی را بیان کردند که با خواندن آن‌ها بسیار تعجب کردم و پاسخی برای دفاع به طرف مقابلم نداشتم. جملات ذکر شده بدون دخل و تصرف در ذیل کپی شده است. (البته سایت‌هایی این شبهات را پاسخ داده‌اند ولی بسیار کلی است و برخی از آن‌ها مرجع ندارد). از این که بنده را در این زمینه راهنمایی می‌فرمایید متشکرم. حلال بفرمایید:
    • «یک آخوند به شما هیچوقت نمی‌گوید که محمد با عروسش ازدواج کرده است. یک آخوند به شما هیچوقت نمیگوید محمد در سن ۵۸ سالگی با عایشه ۹ ساله هم بستر شده است. یک آخوند هیچوقت به شما نمی‌گوید محمد و امامان ده‌ها زن و کنیز و برده ایرانی و عرب داشتند. یک آخوند هیچوقت به شما نمی‌گوید که علی در جنگ قادسیه مشاور عمر بوده و در زمان خلافتش بارها ایرانیانی که علیه اعراب شورش کردند را سرکوب کرده است. یک آخوند هیچوقت به شما نمیگوید علی و حسن اسم بچه‌هایشان را ابوبکر و عمر و عثمان گذاشتند. یک آخوند هیچوقت روضه ابوبکر بن علی و عمر بن علی، که در کربلا کشته شدند، را نمیخواند. آخوند هیچوقت به شما نمی‌گوید که علی دخترش، ام کلثوم، را به عمر داد و دختری از عمر گرفت و در واقع بین آنان عهد دامادی بر قرار شد درحالیکه عمر همسن پدربزرگ ام کلثوم بود. آخوند هرگز به شما نمی‌گوید که پس از مرگ ابوبکر، علی یکی از زنانش را گرفت تا بین اعراب نشان دهد خلفا هوای یکدیگر را حتی پس از مرگ هم دارند. آخوند به شما نمیگوید که فرش بهارستان از بزرگترین غنائم قادسیه، به طول 140 متر و عرض 27 متر، کاملا بافته شده از ابریشم و طلا، توسط علی و عمر تکه تکه شد و بین 4 قبیله بزرگ عرب بنامهای قریش، بنی کلب، اوس و خزرج تقسیم و به فروش رفت. آخوند از دریدن شکم زنان ایرانی باردار شده بدست مردان وحشی عرب و شرط بندی بر روی جنسیت جنین آنها و فروش زنان و دختران و کودکان ایرانی در مدینه پس از قادسیه نمی‌گوید. آخوند هیچوقت از کشتار 120 هزار نفری مردان و جوانان ایرانی که در 3 مرحله بدست خالدبن ولید و سعدبن ابی وقاص و عمربن خطاب به جرم نپذیرفتن اسلام در مدائن و مراغه و قصرشیرین گردن زده شدند چیزی به شما نمیگوید. آخوند هرگز به شما نمی‌گوید که خالدبن ولید صحابه محمد پس از فتح آذرگشسب سوگند خورد که من کیسه های گندم را از خون ایرانیان در این آسیاب آرد میکنم و از آن آرد نان پخته و میخورم و چون خونهای ایرانیان دلمه میشد به ناچار از چاه آب کشیدند و در آسیاب ریختند تا همراه خون به گردش درآید و از این جهت خالد به سوگندش عمل کرده باشد. آخوند به شما نمیگوید که حسن در قبال پول و ثروت، قید امامت، یکی از ۵ رکن اسلام، را زد. آخوند به شما نمیگوید پس از صلح حسن و معاویه، مالیات مردم نگون‌بخت اهواز و دارابگرد فارس، بنام بیت المال مسلمین به جیب حسن و حسین رفت. آخوند به شما نمیگوید حسن و حسین در تجاوز اعراب به خاک ایران مخصوصا فتح طبرستان و قتل عام زنان و مردان این خطه حضور داشتند».
توسط (586 امتیاز)
سلام و ادب لطفاً سؤالات با موضوعات مختلف را در پرسش‌های جداگانه درج بفرمایید تا نظم و دسته‌بندی سؤالات به‌خوبی انجام گیرد. متشکریم.

1 پاسخ

0 امتیاز
توسط (1.7k امتیاز)

سلام علیکم

پاسخ سؤال اول:

  • بنده تابه‌حال آیه‌ای که دلالت بر نجاست سگ کند، ندیده‌ام؛ اما اینکه بگوییم: «چون در قرآن کریم آیه‌ای نداریم که بر نجاست سگ دلالت کند، سگ نجس نیست» سخن اشتباهی است؛ زیرا بسیاری از احکام جزئی، در روایات بیان شده؛ نه در قرآن کریم.
  • سگ نجس است و لازم است انسان از راه دادن آن به خانه و محل نماز خود اجتناب کند و اگر دست خیس به آن زد، باید دست خود را آب بکشد.
  • قائل بودن به نجاست سگ، منافاتی با کارکردهای مفید سگ برای انسان ندارد و سگ می‌تواند کارکردهای بسیار مفیدی برای انسان داشته باشد. تمام این‌ها حکمت و علت خود را دارد و منافاتی میان این‌ها نیست.

امروزه بر سر نگاه اسلام و قرآن به سگ، غوغایی به راه افتاده است. در این میان، بیش از اینکه به جزئیات دقت کنیم، باید به کلیات توجه داشته باشیم؛ کلیت ماجرا این است که افرادی می‌خواهند با -به‌اصطلاح- آشتی‌دادن مسلمانان با سگ، راه دیگری را باز کنند برای نفوذ دادن فرهنگ منحط غربی در ارتباط با سگ و حیوانات دیگر به جامعۀ اسلامی؛ اما درحقیقت جامعۀ اسلامی مشکلی با سگ ندارد و از آن، استفاده‌هایی از جمله نگهبانی (مزرعه، گله و...)، زنده‌یابی، موادیابی و انواع استفاده‌های دیگر را دارد. آنچه در جامعۀ اسلامی، زیبنده نیست، آن است که زندگی انسان و سگ با یکدیگر آمیخته شود؛ به‌طوری که افرادی بتوانند فرهنگ اکتفاء به سگ به جای فرزند، محبت به سگ به جای انسان، جایگزین کردن محبت سگ به جای خلأهای عاطفی و امثال آن را در میان ما رواج دهند؛ لذا لازم است در عین اینکه سؤالات را صحیح و حکیمانه پاسخ می‌دهیم و پرده از این اشتباه دربارۀ نگاه اسلام و قرآن به سگ برمی‌داریم، باید توجهمان به این هدف افراد مذکور هم باشد.

خلاصه آنکه نگاه معقول آن است که سگ می‌تواند برای شکار، نگهبانی و بسیاری از کارکردهای مفید و مؤثر و مثبت استفاده شود و حقوق آن نیز باید رعایت شود؛ اما این صحیح نیست که با سگ زندگی کنیم و آن را به فرزندی قبول کنیم و حس پدری یا مادری نسبت به آن پیدا کنیم و خلأها عاطفی خود را به جای اینکه با انسان‌ها پر کنیم، با سگ پر کنیم.

پاسخ سؤال دوم: اگر شما عبارت «یک آخوند هیچ‌وقت به شما نمی‌گوید» را از این عبارات حذف کنید، درحقیقت کلکسیونی از شبهات مختلف تاریخی را دربارۀ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ائمه علیهم‌السلام مشاهده می‌کنید. به نظر من بدون اینکه لازم باشد به عبارت «یک آخوند هیچ‌وقت به شما نمی‌گوید» دقت شود، تک‌تک این شبهات، قابل بررسی هستند. بنده با تلاشی که در حوزۀ تدبر در قرآن کریم کرده‌ام، نگاهم این است که باتوجه به مبانی و کلیات قرآن، هرآنچه قبیح است، قابل نسبت دادن به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ائمه علیهم‌السلام نیست؛ لذا بسیاری از این مطالب، یا به‌درستی تبیین نشده و به همین دلیل، قبیح جلوه می‌کند و درحقیقت آن تبیین نادرست را به معصومان علیهم‌السلام نسبت داده‌ایم (که کار غلطی است) یا این مطالب، دروغ‌هایی است که نسبت داده می‌شود و درحقیقت بر اساس مبانی قرآن، قابل پذیرش نیست که چنین اتفاقاتی -که هر عقل و وجدان بیداری آن‌ها را قبیح می‌شمارد- به‌دست معصومان علیهم‌السلام افتاده باشد.

پاسخ دقیق و فنی‌تر نسبت به این مطالب تاریخی را باید از متخصصان تاریخ گرفت. آیا چنین نقل‌هایی اصلاً از اعتبار کافی در تاریخ برخوردار هستند؟ اینکه چیزی در زبان‌ها افتاده و مشهور شده، دلیل بر حقانیت آن نیست. همۀ ما به‌خوبی می‌بینیم که در نقل وقایع و اتفاقات تاریخی، جابجایی‌ها و تغییر و تحریف‌های زیادی اتفاق می‌افتد؛ پس بدون داشتن معیار و ملاک مشخص (مانند قرآن یا عقل)، هیچ‌وقت نمی‌توانیم به این نقل‌ها بسنده کنیم و آن‌ها را معیار و ملاک شناخت خود از اسلام عزیز قرار دهیم.

به‌هرحال چون بنده متخصص تاریخ نیستم، در تک‌تک این مطالب ورود نمی‌کنم؛ اما امیدوارم پاسخ کلی من برای شما مخاطب عزیز، مفید و کارآمد باشد.

سامانه پرسش و پاسخ
به سامانه پرسش و پاسخ تدبر در قرآن کریم خوش آمدید.
این سامانه محلی است برای مطرح کردن پرسش‌های مخاطبان تدبر در قرآن کریم اعم از تدبرآموزان، مربیان و مدرسان تدبر و سایر علاقه‌مندان به مباحث دینی.
پاسخ‌ها توسط حجت الاسلام علی صبوحی طسوجی ارائه می‌شود.

دسته‌بندی‌ها

678 سؤال

670 پاسخ

208 دیدگاه

2.2k کاربر

...